بنزین؛ جایی که ناترازی، نشانهای از غفلت استراتژیک شد

برنا – گروه اقتصادی؛ با توجه به آمارهای رسمی، مصرف روزانه بنزین در ایران اکنون از مرز ۱۲۵ میلیون لیتر عبور کرده است، در حالی که ظرفیت تولید داخلی تنها حدود ۱۱۵ میلیون لیتر در روز است.
زهرا رجایی – از چشمانداز آسمان پرفشار آبانماه تا لابهلای سطرهای گزارشهای اقتصادی، صدای ناترازی بنزین بیش از همیشه به گوش میرسد.
کشوری که زمانی در آستانه خودکفایی در تولید بنزین بود، امروز بار دیگر در برابر گزینهای استراتژیک ایستاده: واردات یا توسعه ظرفیت داخلی. اما آنچه مسئله را بغرنجتر میسازد، این است که این ناترازی نه محصول یکسال، بلکه برآیند سالها تصمیمگیریهای معوق و تأخیر در توسعه ظرفیتهای پایدار است.
با توجه به آمارهای رسمی، مصرف روزانه بنزین در ایران اکنون از مرز ۱۲۵ میلیون لیتر عبور کرده است، در حالی که ظرفیت تولید داخلی تنها حدود ۱۱۵ میلیون لیتر در روز است. این شکاف معنادار، نهتنها نشاندهنده ناترازی فزاینده در حوزه تأمین سوخت کشور است، بلکه بهطور مستقیم چالشهایی جدی را پیش روی برنامهریزان و تصمیمگیرندگان بخش انرژی قرار داده است. در شرایطی که حداقل ۱۰ میلیون لیتر کسری روزانه در دسترس است، فشارها بر واردات و نیاز به تقویت زیرساختهای پالایشی دوچندان میشود.
سکوت استراتژیک؛ غیبت پالایشگاههای کوچک
در واکنش به این بحران، نگاهها به سمت پالایشگاههای مقیاس کوچک سوق یافته است. طرحی که نخستین بار در اوایل دهه ۹۰ مطرح شد و قرار بود مکملی برای پالایشگاههای سنتی باشد. در واقع زمان احداث یک پالایشگاه با ظرفیت ۱۰ هزار بشکه در روز حدود یک تا ۲ سال است. در صورتی که برای پالایشگاههای ۲۰۰ هزار بشکه در روز و بالاتر این زمان به ۵ تا ۱۰ سال بسته به فرآیندها، واحدها و ضریب پیچیدگی مورد انتظار از پالایشگاه و عوامل دیگر متفاوت است.
با این حال، در سه سال گذشته، بهرغم وعدههای متعدد، این پروژهها یا نیمهکاره رها شدهاند یا هنوز در مرحله کاغذ باقی ماندهاند. کارشناسان علت را در چند عامل کلیدی میدانند: نبود سیاستگذاری شفاف، خلأ قوانین حمایتی، و از همه مهمتر، بیاعتمادی بخش خصوصی نسبت به بازگشت سرمایه.
تعدادی از کارشناسان حوزه انرژی بر این باور هستند که اگر دولت بخواهد در میدان بماند، چارهای جز فعالسازی زنجیره تولید در بخش خصوصی ندارد. پالایشگاههای کوچک، بدون تضمین خرید یا نرخ خوراک شفاف، تنها طرحی روی کاغذ میمانند.
بازی دوگانه پالایش و مصرف
اما مسئله فقط تولید نیست. همزمان با تلاش برای افزایش عرضه، باید به بازی پیچیدهتری توجه کرد: مدیریت مصرف. واقعیت آن است که هر لیتر بنزین تولیدی، اگر در خودروهای فرسوده، موتورهای قاچاق یا ناوگان ناکارآمد حملونقل عمومی بسوزد، نه تنها سودی نمیسازد، بلکه باری مضاعف بر دوش اقتصاد ملی است.
اکنون ۴۵ درصد از ناوگان حمل و نقل کشور فرسوده است. بر اساس آمارها، از 38 میلیون وسیله نقلیه کشور حدود 17 میلیون معادل 45 درصد فرسوده است. چنین آماری بهروشنی نشان میدهد که بدون سیاستهای مکمل در سمت تقاضا، افزایش تولید فقط یک مُسکن موقت خواهد بود.دیپلماسی
انرژی؛ فرصت یا غفلت؟
در میانه این ناترازی پیچیده، پرسشی اساسی همچنان بیپاسخ مانده است: نقش دیپلماسی انرژی ایران در این معادله کجاست؟ در حالی که برخی تحلیلگران بر این باورند که ایران میتوانست با توجه به تجربههای موفق در کشورهای همسایه نظیر سوریه، عراق و افغانستان، پایگاههای پالایشی خود را راهاندازی کرده و بهطور غیرمستقیم بخشی از نیاز داخلی خود را تأمین نماید.
اما در دولتهای گذشته، این فرصتها مغفول ماندهاند یا به دلایل سیاسی، هیچگاه جدی گرفته نشدند. اکنون اما دولت چهاردهم با عزم راسخ و ارادهای جدی در حال بازنگری در این سیاستهاست. بهنظر میرسد این دولت با رویکردی استراتژیک و متفکرانه، بهدنبال بهرهبرداری از فرصتهای جدید دیپلماسی انرژی و توسعه همکاریهای بینالمللی است تا بهواسطه آن، نه تنها مشکلات داخلی را کاهش دهد بلکه در عرصه جهانی نیز نقش مؤثری ایفا کند.
مسیر پیشرو؛ سه کلید برای قفل ناترازی
آنچه از دل گزارشها و گفتوگوها برمیآید، سه راهبرد مشخص برای عبور از بحران ناترازی بنزین است:
۱. تسهیل در احداث پالایشگاههای مقیاس کوچک: تسهیل مجوزها، تخصیص خوراک، و تضمین خرید از سوی دولت میتواند سرمایهگذاران را ترغیب کند. دولت چهاردهم باید با ارائه مشوقهای مالیاتی و تضامین حقوقی، بخش خصوصی را وارد میدان کند.
۲. ارتقاء بهرهوری ناوگان مصرف: نوسازی ناوگان حملونقل عمومی، جایگزینی خودروهای فرسوده و توسعه زیرساختهای خودروهای برقی، نه فقط کاهش مصرف بلکه اصلاح الگوی مصرف را به همراه دارد.
۳. تقویت دیپلماسی انرژی منطقهای: تعامل فعال با کشورهای همسایه، اعم از واردات سوآپ یا صادرات خدمات پالایشگاهی، میتواند نقش مهمی در کاهش فشار واردات مستقیم داشته باشد.
در پایان، باید گفت که بحران بنزین، آینهای تمامنما از سیاستگذاریهای پراکنده، ناکارآمد و مقطعی در حوزه انرژی است. راه نجات از این وضعیت، نه در بخشنامههای خلقالساعه، بلکه در یک نقشه راه جامع و پایدار است که همزمان به تولید، مصرف و همکاریهای منطقهای توجه کند. اگر امروز با دیدی استراتژیک به این موضوع ننگریم، فردا ممکن است دیگر فرصتی برای جبران نباشد.
پایان