در سیاست خارجی باید تصمیم های جسورانه گرفته شود/ راه نجات اقتصاد کشور جذب سرمایه گذاری خارجی است

برنا – گروه اقتصادی: مهدی کرباسیان با سابقه 40 سال مدیریت عالی در اقتصاد کشور معتقد است تنها راه خروج از وضعیت فعلی جذب سرمایه گذاری خارجی است فلذا باید در حوزه سیاست خارجی تصمیم های جسورانه ای گرفته شود و اظهارات برخی افراد کنترل شود تا مانع توافق نشوند.
مینا هرمزی: مهدی کرباسیان، سیاستمدار و مدیر ارشدی است که از ابتدای انقلاب با داشتن سمتهای مختلف و مهم، گنجینهای از نا گفته هاست. گفتنیها را میگوید، اما ناگفتههایی است که باعث نابودی اقتصاد شده که اگرچه شنیدنش پندآموز و برگی از تاریخ است، اما قطعا ذینفعان بازدارنده دراقتصاد و کاسبان تحریم را خوش نخواهد آمد. به اعتقاد وی، دولت با ریسکهای متعددی در حوزه اقتصاد روبهرو است و در صورتی که از پیچ بحرانهای اقتصادی عبور نکند، شرایط اقتصادی در سال ۱۴۰۴ سختتر خواهد شد.
وی همچنین عقیده دارد باید جلوی حرفهای عجیب و غریبی که برخی افراد میگویند، گرفته شود تا مذاکرات به خوبی پیش برود، زیرا برای حل مشکل تحریم، بالاخره باید در سیاست خارجی تصمیمات جسورانه گرفته شود.
معاون وزیر صمت و رئیس هیئت عامل ایمیدرو، آخرین سمتهای وی بوده است. او در مصاحبه تفصیلی با خبرگزاری برنا به وضعیت کنونی کشور و مذاکرات پرداخته که به شرح زیر است:
بزرگ ترین مشکلاتی که هماکنون کشور دارد چیست؟
ریشه مشکلات کشور یکی دوساله نیست، بلکه یک ریشه تاریخی دارد. پس از پیروزی انقلاب که استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی اعلام شد، مشکلاتی شروع شد. اول اینکه ایران با غرب به ویژه آمریکا دچار تناقض شد که ریشه یابی سیاسی آن به این بحث برنمی گردد، ولی موجب شد که تحریم از همان روزهای اول انقلاب شروع شود و ایران دچار محدودیتهای جدی شود و حکومتی هم که برسر کار آمدچون تجربه بروکراتیک نداشت یکسری مبانی اعتقادی را بر مبانی علمی اولویت داد، لذا مشکلات شروع شد و جنگ موجب تشدید مشکلات شد. بعد از جنگ، عملا اقتصاد دستوری شکل گرفت و با سایه سنگین سیاست بر اقتصاد، خودتحریمیها هم بوجود آمد؛ لذا اکنون برای حل مشکلات ۴۶ ساله باید یکی یکی گرههای کور باز شود.
اقتصاد همیشه به عنوان یک ابزار بوده تا با آن به اهداف سیاسی رسیده شود، در واقع اقتصاد همواره در وضعیت زیردستی بوده که با یک استراتژی اقتصادی منظمی دنبال نشده است، الان چه سیاستی باید دنبال شود تا گرههای کور باز شوند؟
اولین نکته این است که ایران باید یک بازنگری در سیاستهای کلی داشته باشد و ببیند کجای کار خوب حرکت کرده و در کجای کار نیاز به اصلاح و حتی برگشت از مسائل دارد. یکی از مثالهایی که میتوانم بگویم این است که ما خیلی پیشتر از فرانسه ظرف ۴۰ سال قانون تصویب کردهایم. اولین ایراد این است که بسیاری از این قوانین در پارادوکس هستند و مشکلاتی برای مردم درست کرده است و باید برخی از این قوانین لغو شود. رفتارهایی درتیم حکومت به ویژه دولت است که باید برداشته شود. وقتی ۵۰۰ هزار نفر کارمند از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ به مجموعه دولت اضافه میشود این افراد بیکار نیستند و باید برای خودکار درست کنند، لذا اینها بروکراسی را تشدید میکنند. آخرینش که یکی از ناراحت کنندهترین مسائلی بود که اتفاق افتاد، انفجار بندر شهید رجایی بود و به عنوان فردی که ۴ سال رئیس کل گمرک ایران بودم عرض میکنم، بخش زیادی از این بحران صرفا” به دلیل نحوه حکمرانی در مبادی ورودی و بندری بوده است. حدود بیست وچند سازمان در بندر شهید رجایی حاکمیت دارند و بعضی از واحدها هم تمکین به مقررات نمیکنند و دولت و سازمان بنادر ظرفیت برخورد با این نهادها را ندارند و در برخی از زمانها باعث مشکلاتی میشود.
در دنیا نظیر کشور ایران تقریبا وجود ندارد. الان کشور ما یک لطف خداوندی دارد که باید شاکر آن باشیم. یعنی منابع زیرزمینی ما بسیار ارزشمند است. در دنیا، کشوری که هم منابع زیرزمینی و هم انرژی و هم جایگاه استراتژیک داشته باشد، تعداد آن به ۷، ۸کشور نمیرسد و یکی از آنها ایران است. ما هنوز در اکتشافات صنعت نفت دچار عقب ماندگی هستیم و از تکنولوژیهای روز نتوانستیم استفاده کنیم. در حوزه معدن عقب ماندهتر هستیم و هنوز در معادن عمقی کاری صورت نگرفته و ذخایر ما همه روباز است و قرار گرفتن ایران در جایی که هست و همچنین دسترسی به دریای آزاد، نیروی جوان تحصیلکرده و بسیاری از مسائل دیگر که مزایا و سرمایههایی است که کشورهای دیگر ندارند، اما با این همه نعمتهای زیاد دچار مشکلات زیادی هستیم که نشان میدهد کشور خوب اداره نمیشود که درگیر این مشکلات است.
در وضع حاضر فاصله درآمدی، مشکلات داخلی و بحرانهای خارجی خیلی جدی داریم که امروزه اقتصاد و معیشت مردم را به عنوان یک ضرورت انکار ناپذیر مطرح کرده است. به هر کدام از حوزهها که نگاه کنیم، ما از حیث انباشت سرمایه در حد و اندازهای نیستیم که به تنهایی بتوانیم مسائل مان را حل کنیم چه از حیث ورود سرمایه، چه از حیث ورود تکنولوژی جدید، بنابراین به نظر میرسد باید یک تعریف منطقی و اساسی از آن چیزی که در داخل به عنوان ضرورتهای داخلی مطرح میشود و آن رفتاری که ما در خارج داریم را بوجود بیاوریم این چگونه باید تعریف شود؟
بپذیریم که قبل از انقلاب تفکر سوسیالیستی و نیمه سوسیالیستی بر حاکمان کشور حاکم بود. در دوره دوم مرحوم هاشمی هم مجدد دوباره فضای بسته اقتصاد به دلیل تحریم به وجود آمد که تا الان ادامه پیدا کرده است؛ لذا نکته اول این است که بایستی بپذیریم که تصمیمگیریهای سیاسی و اقتصادی
موجب شده که مشکلات ایجاد شود و بدیهی است فشار کشورهای ابرقدرت قطعا موثر بوده برای اینکه ایران هزینههایش بالا باشد و درآمدهایش کاهش پیدا کند. تصمیم گیریها برای استفاده از ظرفیت مردم و بخش خصوصی هم خوب نبوده، مخصوصا که در سالهای اخیرخصولتیها جای بخش خصوصی را گرفتند که فساد را هم گسترده کرده است؛ لذا نکتهای که وجود دارد این است که با این ثروت و امکانات کشور میتوانست دچار جهش اقتصادی شود، لذا به نظر میرسد با این ظرفیت خدادای که پنجمین کشور ثروتمند دنیا هستیم، میتوانستیم رشد چشمگیر داشته باشیم و برای این امر میتوانیم اقداماتی داشته باشیم.
برنامه هفتم توسعه ما یک برنامه واقعی نیست و نشان دهنده این است که هنوز با شعار حرکت میکنیم. نرخ رشد ۸ درصد حتما جز ضرورت است و برای رسیدن به این نرخ رشد سالانه جذب سرمایه حدود ۲۰۰ میلیارد دلار نیاز است تا بتوان در عرض ۱۰ سال درآمد و معیشت مردم، حداقل به سال ۱۳۹۰ برگردد. یعنی مردم در سال ۱۴۰۴ نسبت به سال ۱۳۹۰ فقیرترشدند و سفره هایشان کوچکتر شده است؛ لذا برای این کار ضرورت دارد که تصمیمات جدی و ساختاری گرفته شود. با انداختن توپ توسط نمایندگان مجلس که خود قانون گذاری کردند به زمین دولت و دولت هم با انداختن توپ به زمین مجلس کاری پیش نمیرود. در این میان مردم هم فقط نظاره گر بودند و دچار مشکل هستند. ولی این توپ انداختن به زمین همدیگر مشکل مردم را حل نکرد و نمیکند.
اعتقاد دارم جذب سرمایه خارجی، راه نجات کشور است؛ کشور با پول نفت و گاز که نمیتواند توسعه پیدا کند. وقتی شما ۴۷۰ میلیارد دلار فقط برای زیرساختهای صنعت نفت و گاز نیاز دارید و دهها میلیارد دلار برای راهآهن و جاده و بندر و شبکه برق نیازدارید، از کجا باید این منابع را تامین کنید؟ با پول نفت و گاز؟ اصلا این نیست. بر این اساس، جذب سرمایهگذاری خارجی از هر کشور دیگری، بدیهی است که باید اتفاق بیفتد. بر این اساس، به نظر من حل بحران تحریم بسیار مهم است؛ لذا اگر بتوانیم زمینههای سرمایهگذاری را در کشور فراهم کنیم، به طور قطع میتوانیم در کشور رشد جهشی داشته باشیم. یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که هدفگذاریهایمان توسعه و رفاه مردم نیست. توسعه، پارامترهایی دارد. برای رسیدن به توسعه، باید ازرکود خارج شویم و به سمت سرمایهگذاری برویم. در این شرایط، میتوانیم تعاملات بینالمللی را افزایش دهیم. میخواهم بگویم با حفظ استقلال و اقتدار جمهوری اسلامی، میتوانیم حرکت کنیم.
به نظر میرسد آنچه امروز میتواند به اقتصاد کمک کند یک مسیر میانبر است، به اعتقاد شما پیمودن این مسیر میانبر چگونه شدنی است؟
یکی از اتفاقات بسیار خوبی که در سال ۱۴۰۴ افتاده، شعار سرمایه گذاری برای تولید است که مقام معظم رهبری فرمودند، و به نظر میرسد شعار امسال میتواند دستمایه تصمیمات جسورانه باشد. ولی الان این شعار در سمینار، همایش و سخنرانیها پیش میرود که مطمئن هستم تا پایان سال اتفاق معجزه آسایی در دولت، مجلس و بقیه نهادها نمیافتد. این شعار بسیار شعار زیربنایی و درست است که باید به آن توجه ویژه شود.
دومین اقدام بسیار مهم امسال، مذاکرات است که انشاالله با بینش درست و با تدبیر و با درنظر گرفتن منافع مردم و کشور پیش برود. باید از برخی حرفهای عجیب و غریبی که برخی از سیاسیون و نظامیون میزنند، جلوگیری شود تا این مذاکرات به خوبی پیش برود. این دو اتفاق مهم میتواند زمینه برگشت کشور به ریل توسعه باشد و من خیلی امیدوار هستم.
پایان